به گزارش خبرورزشی، فوتبال برد و باخت دارد، اما همانطور که بعضی بردها تا مدتها در ذهن میماند، برخی باختها هم به سادگی از ذهن پاک نمیشود. باخت به بحرین یکی از همین شکستهای غیرقابل تحمل است. جدا از اینکه در همین چند روز، بحرینیها با تیترهای اعصاب خرابکن روی مغز فوتبالدوستان ما پیادهروی کردهاند و با پروبال دادن به پیروزی خانگیشان، این باخت را به اصطلاح بر فرق سر ما میکوبند، آنچه درد این ناکامی را بیشتر میکند، نحوه بازی تیم ملی است که واقعاً در منامه بد بازی کرد.
در منامه بد بودیم، چه از لحاظ چیدمان، چه از نظر تعویضها و چه در جریان بازی که تاکتیک خاصی از تیم ملی ندیدیم و برتری ذهنی میزبان نسبت به ایران را از همان دقایق ابتدایی بازی احساس کردیم.
ضعیف ظاهر شدیم؛ این شاید بهترین تعبیر برای توصیف عملکرد شاگردان ویلموتس باشد که انگار تصور میکردند در منامه قرار است نیمههای سوم و چهارم بازی ساده مقابل کامبوج را به نمایش بگذارند.
هرچند خیلیها معتقدند تیم ملی به موقع باخت و این شکست ویلموتس و شاگردانش را از خواب بیدار میکند تا بدانند حریف آسان برایشان وجود ندارد و باید تمام بازیها را جدی بگیرند، اما آنچه نگرانکننده به نظر میرسد نحوه بازی تیم ملی است. ملیپوشان ما در تقابل با بحرین، ناهماهنگ بودند، تعداد پاسهای سالمشان از تعداد انگشتهای یک دست فراتر نمیرفت، نحوه استقرارشان هم در فاز تدافعی و هم در فاز تهاجمی مشکل داشت و ارتباطی میان خطوط چندگانه تیم ندیدیم.
گذشته از انتخاب عجیب ویلموتس که کریم و سردار را با هم به میدان فرستاد (و تازه، سردار آزمون را پشت سر انصاریفرد بازی داد تا آن که باید نزدیک دروازه حریف باشد، از دروازه دور شود و آن که عادت دارد از عقب به دروازه حریف نزدیک شود، بیدلیل حوالی دروازه حریف سردرگم بماند) در خط دفاعی هم مدافعان میانیمان بیش از حد عقب بازی میکردند تا فاصله بین آخرین نفر و اولین نفرمان در زمین بیجهت زیاد شود و در چنین شرایطی، برای توپرسانی از عقب زمین به جلو مهره مؤثر نداشتیم و برای پشتیبانی نفرات جلویی از مهرههای دفاعی هم تحرکی از هافبکها و مهاجمانمان ندیدیم.
زمان کیروش همه وظیفه داشتند بدوند، همه موظف بودند در کار دفاعی شرکت کنند و همه باید پوشش پرسینگ و پشتیبانی را همزمان انجام میدادند تا حریف در همه جای زمین تحت فشار باشد و توپ و فضا را به سختی به دست بیاورد. حالا انگار وظایف عوض شده است و همین، ما را نگران میکند... نمیگوییم مثل زمان کیروش، تدافعی بازی کنیم و توپ را به حریف بدهیم و فضا را بگیریم، اما توقع داریم فوتبال مالکانه را با اشتباه کمتر و مهمتر از همه در فضای محدودتر به نمایش بگذاریم و از باز بازی کردن پرهیز کنیم و نگذاریم به جای یک تیم ۱۱ نفره، ۱۱ تیم یک نفره داشته باشیم. بازگشت به دوران سانترهای بیهدف و دویدنهای هرز برای فوتبال ایران یک عقبگرد بزرگ است و ویلموتس نباید اجازه بدهد این فاجعه رخ بدهد.
به بحرین باختیم، چون بیبرنامه بودیم. فوتبال امروز علاوه بر ستاره، برنامه هم میخواهد. از مرد بلژیکی توقع داریم برنامه داشته باشد. نمیخواهیم خیلی زود پشت او را خالی کنیم. میخواهیم همچنان پای تیم ملی بایستیم، اما توقع داریم، تیم او را با برنامه در زمین ببینیم. داشتن فلسفه هجومی خیلی عالی است، اما تا برنامه در کار نباشد هیچ فلسفهای جواب نمیدهد.
در منامه بد بودیم، چه از لحاظ چیدمان، چه از نظر تعویضها و چه در جریان بازی که تاکتیک خاصی از تیم ملی ندیدیم و برتری ذهنی میزبان نسبت به ایران را از همان دقایق ابتدایی بازی احساس کردیم.
ضعیف ظاهر شدیم؛ این شاید بهترین تعبیر برای توصیف عملکرد شاگردان ویلموتس باشد که انگار تصور میکردند در منامه قرار است نیمههای سوم و چهارم بازی ساده مقابل کامبوج را به نمایش بگذارند.
هرچند خیلیها معتقدند تیم ملی به موقع باخت و این شکست ویلموتس و شاگردانش را از خواب بیدار میکند تا بدانند حریف آسان برایشان وجود ندارد و باید تمام بازیها را جدی بگیرند، اما آنچه نگرانکننده به نظر میرسد نحوه بازی تیم ملی است. ملیپوشان ما در تقابل با بحرین، ناهماهنگ بودند، تعداد پاسهای سالمشان از تعداد انگشتهای یک دست فراتر نمیرفت، نحوه استقرارشان هم در فاز تدافعی و هم در فاز تهاجمی مشکل داشت و ارتباطی میان خطوط چندگانه تیم ندیدیم.
گذشته از انتخاب عجیب ویلموتس که کریم و سردار را با هم به میدان فرستاد (و تازه، سردار آزمون را پشت سر انصاریفرد بازی داد تا آن که باید نزدیک دروازه حریف باشد، از دروازه دور شود و آن که عادت دارد از عقب به دروازه حریف نزدیک شود، بیدلیل حوالی دروازه حریف سردرگم بماند) در خط دفاعی هم مدافعان میانیمان بیش از حد عقب بازی میکردند تا فاصله بین آخرین نفر و اولین نفرمان در زمین بیجهت زیاد شود و در چنین شرایطی، برای توپرسانی از عقب زمین به جلو مهره مؤثر نداشتیم و برای پشتیبانی نفرات جلویی از مهرههای دفاعی هم تحرکی از هافبکها و مهاجمانمان ندیدیم.
زمان کیروش همه وظیفه داشتند بدوند، همه موظف بودند در کار دفاعی شرکت کنند و همه باید پوشش پرسینگ و پشتیبانی را همزمان انجام میدادند تا حریف در همه جای زمین تحت فشار باشد و توپ و فضا را به سختی به دست بیاورد. حالا انگار وظایف عوض شده است و همین، ما را نگران میکند... نمیگوییم مثل زمان کیروش، تدافعی بازی کنیم و توپ را به حریف بدهیم و فضا را بگیریم، اما توقع داریم فوتبال مالکانه را با اشتباه کمتر و مهمتر از همه در فضای محدودتر به نمایش بگذاریم و از باز بازی کردن پرهیز کنیم و نگذاریم به جای یک تیم ۱۱ نفره، ۱۱ تیم یک نفره داشته باشیم. بازگشت به دوران سانترهای بیهدف و دویدنهای هرز برای فوتبال ایران یک عقبگرد بزرگ است و ویلموتس نباید اجازه بدهد این فاجعه رخ بدهد.
به بحرین باختیم، چون بیبرنامه بودیم. فوتبال امروز علاوه بر ستاره، برنامه هم میخواهد. از مرد بلژیکی توقع داریم برنامه داشته باشد. نمیخواهیم خیلی زود پشت او را خالی کنیم. میخواهیم همچنان پای تیم ملی بایستیم، اما توقع داریم، تیم او را با برنامه در زمین ببینیم. داشتن فلسفه هجومی خیلی عالی است، اما تا برنامه در کار نباشد هیچ فلسفهای جواب نمیدهد.
کارشناسان و صاحبنظران پاسخ میدهند
عامل اصلی ناکامی تیم ملی مقابل بحرین چه بود؟
ناصر ابراهیمی: بچهها سر شکمسیر بازی میکردند
سرمربی اسبق تیم ملی در این خصوص گفت: بهنظرم بچهها از روی شکمسیری بازی میکردند و به گمان اینکه ۱۴ گل به کامبوج زدهاند با انگیزه کار نکردند. هر بازیکنی میخواست به صورت فردی برای خودش موقعیت ایجاد کند و در طول ۹۰ دقیقه بیهدف بودیم. بحرین هم شده گربهسیاه ایران و ما هرگز نتوانستهایم آنها را در منامه ببریم. تیم ملی چوب غرور کاذب خودش را خورد و این باخت درس عبرتی میشود که در بازیهای بعدی بهتر باشیم.
حسن حبیبی: تیم ملی اصلاً فوتبال بازی نکرد
سرمربی اسبق تیم ملی در این خصوص به ما گفت: فوتبال ما شرایط دیمی دارد چراکه کار اصولی انجام نمیدهیم و توقع داریم نتایج باثبات و اصولی هم بگیریم. یک هفته قبل از بازی با بحرین ۱۴ گل به کامبوج میزنیم، ولی به بحرین میبازیم. اگرچه در بازی برگشت جبران خواهیم کرد، ولی واقعیت همانی است که من گفتم و این نتایج دیمی است و روی کار اصولی به دست نیامده است. تیم ملی مقابل بحرین اصلاً فوتبال بازی نکرد.
سعید مراغهچیان: ۹۰ دقیقه بیبرنامه بازی کردیم
چیان هافبک اسبق تیم ملی در این خصوص گفت: باید قبول کرد تیم ملی ۹۰ دقیقه بیبرنامه بود و برای رسیدن به دروازه بحرین تاکتیک مشخصی از خود نشان نمیداد. حتی توپ و میدان را هم در اختیار بحرین قرار داده بودیم و درصد مالکیت توپ آنها در اکثر دقایق بازی بیشتر از ایران بود. این نشان میدهد ما باید همه بازیها را جدی بگیریم و گمان نکنیم، چون تیم اول آسیا هستیم میتوانیم به همه تیمها ۱۴ گل بزنیم.
مجید جهانپور: تیم ملی آشفته بازی میکرد
مربی اسبق تیم ملی در این خصوص گفت: من در طول ۹۰ دقیقه برنامه خاصی از تیم ملی ندیدم. وقتی از بحرین عقب افتادیم بیشتر نحوه بازی ما آشفته شد و رو به بازی مستقیم آوردیم تا بلکه روی حادثه به گل برسیم. تعویضهای ویلموتس هم کمکی به تیم ملی نکرد. به نظر من تیم ملی پس از برتری پرگل مقابل کامبوج گمان میکرد بحرین را هم خیلی راحت شکست میدهد، ولی به هر حال شرایط بازی با حریف عربی ما متفاوت بود و شاید حالا این باخت باعث شود ویلموتس و بازیکنان به خودشان بیایند و بیشتر مراقب رقبای خود باشند.
غلامرضا فتحآبادی: شاید مغرور شده بودند!
مهاجم تیم ملی در دهه ۶۰ به ما گفت: تیم ملی مقابل بحرین اصلاً چهره یک تیم پرقدرت و بابرنامه را نداشت. شاید بچهها بعد از زدن ۱۴ گل به کامبوج مغرور شده بودند و فکر میکردند بحرین را هم راحت میبرند، ولی به نظر من این باخت زمان مناسبی برای ما رقم خورد و حالا بچهها بیشتر به خودشان آمدهاند و ادامه بازیها را جدیتر خواهند گرفت. تیم ملی در بازی با بحرین بیهدف کار میکرد و برای رسیدن به دروازه حریف برنامه نداشت.
عامل اصلی ناکامی تیم ملی مقابل بحرین چه بود؟
ناصر ابراهیمی: بچهها سر شکمسیر بازی میکردند
سرمربی اسبق تیم ملی در این خصوص گفت: بهنظرم بچهها از روی شکمسیری بازی میکردند و به گمان اینکه ۱۴ گل به کامبوج زدهاند با انگیزه کار نکردند. هر بازیکنی میخواست به صورت فردی برای خودش موقعیت ایجاد کند و در طول ۹۰ دقیقه بیهدف بودیم. بحرین هم شده گربهسیاه ایران و ما هرگز نتوانستهایم آنها را در منامه ببریم. تیم ملی چوب غرور کاذب خودش را خورد و این باخت درس عبرتی میشود که در بازیهای بعدی بهتر باشیم.
حسن حبیبی: تیم ملی اصلاً فوتبال بازی نکرد
سرمربی اسبق تیم ملی در این خصوص به ما گفت: فوتبال ما شرایط دیمی دارد چراکه کار اصولی انجام نمیدهیم و توقع داریم نتایج باثبات و اصولی هم بگیریم. یک هفته قبل از بازی با بحرین ۱۴ گل به کامبوج میزنیم، ولی به بحرین میبازیم. اگرچه در بازی برگشت جبران خواهیم کرد، ولی واقعیت همانی است که من گفتم و این نتایج دیمی است و روی کار اصولی به دست نیامده است. تیم ملی مقابل بحرین اصلاً فوتبال بازی نکرد.
سعید مراغهچیان: ۹۰ دقیقه بیبرنامه بازی کردیم
چیان هافبک اسبق تیم ملی در این خصوص گفت: باید قبول کرد تیم ملی ۹۰ دقیقه بیبرنامه بود و برای رسیدن به دروازه بحرین تاکتیک مشخصی از خود نشان نمیداد. حتی توپ و میدان را هم در اختیار بحرین قرار داده بودیم و درصد مالکیت توپ آنها در اکثر دقایق بازی بیشتر از ایران بود. این نشان میدهد ما باید همه بازیها را جدی بگیریم و گمان نکنیم، چون تیم اول آسیا هستیم میتوانیم به همه تیمها ۱۴ گل بزنیم.
مجید جهانپور: تیم ملی آشفته بازی میکرد
مربی اسبق تیم ملی در این خصوص گفت: من در طول ۹۰ دقیقه برنامه خاصی از تیم ملی ندیدم. وقتی از بحرین عقب افتادیم بیشتر نحوه بازی ما آشفته شد و رو به بازی مستقیم آوردیم تا بلکه روی حادثه به گل برسیم. تعویضهای ویلموتس هم کمکی به تیم ملی نکرد. به نظر من تیم ملی پس از برتری پرگل مقابل کامبوج گمان میکرد بحرین را هم خیلی راحت شکست میدهد، ولی به هر حال شرایط بازی با حریف عربی ما متفاوت بود و شاید حالا این باخت باعث شود ویلموتس و بازیکنان به خودشان بیایند و بیشتر مراقب رقبای خود باشند.
غلامرضا فتحآبادی: شاید مغرور شده بودند!
مهاجم تیم ملی در دهه ۶۰ به ما گفت: تیم ملی مقابل بحرین اصلاً چهره یک تیم پرقدرت و بابرنامه را نداشت. شاید بچهها بعد از زدن ۱۴ گل به کامبوج مغرور شده بودند و فکر میکردند بحرین را هم راحت میبرند، ولی به نظر من این باخت زمان مناسبی برای ما رقم خورد و حالا بچهها بیشتر به خودشان آمدهاند و ادامه بازیها را جدیتر خواهند گرفت. تیم ملی در بازی با بحرین بیهدف کار میکرد و برای رسیدن به دروازه حریف برنامه نداشت.